قصه سیاست و دیانت را سال هاست که می شنویم. منتها هر کسی قصه را یک طوری تعریف می کند.
بعضی ها می گویند سیاست، همان گرگی است که با رنگ انجام وظیفه و مسئولیت، آمده تا تقوای شنگولی و دین منگولی ما را بخورد!
می گویند شما بروید در پستوی زهد و ورع پنهان شوید و کار این گرگ پیر را به ما بسپارید که مادری بس فداکار برای شما هستیم.
کسی نیست به این ها بگوید: آخر بزغاله! ( این فحش سیاسی نبود ها! ادامه همان قصه و اشاره به مامان بُزی بود)! چطور انسان میتواند ادعای دین داری بکند و نداند که همه مصائب و ماجراهایی که بر این دین رفته، از همین بوده که حاظر نشده ساده لوحانه رنگ و لعاب ظاهری بپذیرد و برای انسان برنامه ای ارائه داده که به همه جا و همه چیز او کاردارد!
همانطور که در این جا گفتم،مناسبت های معصومین (ع) فرصت آموختن ها و به یاد آوردن هاست.
حتی امامانی که به ظاهر حرکت سیاسی نداشتند، به خاطر همین خصوصیت خاموش نشدنی شیعه که معنی واقعی اسلام است، مورد تحمل غاصبان قرار نگرفتند!
ماجرا های زندگی امام حسن (ع) نیز حکایتی است از همین دست، که در این زاد روز مبارک، یاد آوری آن، لوح هشدار به مدعیان دین داری است که: سیاست ما عین دیانت ماست.
آن وقت این دین سیاسی و دین سنتی از کجای بعضی ها در آمده است؛ نمی دانیم!
کل بازدید :74641